در من اینک کوهی ،
سر برافراشته از ایمان است
من به هنگامی شکوفایی گل ها در دشت ،
باز می گردم
و صدا می زنم :
... آی!
باز کن پنجره را،
باز کن پنجره را
در بگشا !
که بهاران آمد!
که شکفته گل سرخ
به گلستان آمد!
باز کن پنجره را !
که پرستو پـَر می شوید در چشمه ی نور،
که قناری می خواند،
می خواند آواز ِ سرو
که : بهاران آمد
که شکفته گل ِ سرخ
به گلستان آمد!
سر برافراشته از ایمان است
من به هنگامی شکوفایی گل ها در دشت ،
باز می گردم
و صدا می زنم :
... آی!
باز کن پنجره را،
باز کن پنجره را
در بگشا !
که بهاران آمد!
که شکفته گل سرخ
به گلستان آمد!
باز کن پنجره را !
که پرستو پـَر می شوید در چشمه ی نور،
که قناری می خواند،
می خواند آواز ِ سرو
که : بهاران آمد
که شکفته گل ِ سرخ
به گلستان آمد!
تاریخ : شنبه 92/1/3 | 12:20 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.