ای که رفته با خود دلی شکسته بردی
این چنین به طوفان دل مرا سپردی
...ای که مُهر باطل زدی به رفتن من
بعد تو نیامد چه ها که بر سر من
رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خسته ام
رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پَر شکسته ام
رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا
رفتی و خیالت زمانی نمی کند مرا رها
نازنین با وفا می خواهم از خدا یکدمی به خوابم آئی
ای خدای عالم چگونه باورم بود
آنکه روزگاری پناه و یاورم بود
سایه اش نماند همیشه بر سر من
بی خبر به ناگه پر کشد از بر من
بعد او نیامد چه ها که بر سر من
تاریخ : دوشنبه 91/10/4 | 1:23 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.